متنوع جنجالی خاص

با سلام و کمال تشکر از حضورتون در این وبلاگ خاص

متنوع جنجالی خاص

با سلام و کمال تشکر از حضورتون در این وبلاگ خاص

وای از دست این دخترا

اعوذبالله من الشیطان الرجیم       چه در این رژیم چه در آن رژیم 

 

این مطلب کمی تا قسمتی اجتماعی است و هیچ ربطی به سیاست ندارد لطفا از هرگونه حاشیه سازی پرهیز کنید 

 

پسری 15 ساله صبح ساعت 4:30 ازخواب برمیخیزد و وضو گرفته و برای اولین بار نماز میخواند_ساعت 6:30 از خانه برای کارهای روزمره خارج میشود. در بدو خروج زن همسایه را میبیند که با لباس راحتی شیک ولی بی حساب کتابی روبه رویش ظاهر میشود وچشم او خیره همان و دل پریدن همان. 

خلاصه راه را ادامه میدهد. سر کوچه به دختر هم محلیشان برخورد میکند. بدبختی از قضا او هم 14 ساله میباشد . دختره چادرش را رو به روی پسر باز میکند وتکانی میدهد حالا چه چیزی تکان میدهد خدا میداند که چادر را میتکاند ویا چیز دیگری را. خلاصه....

چشم پسر به سرتاپای دختر خیره میشود و تصویری زیبا همانند زن همسایه در ذهن او منعکس میشود. 

راه را ادامه میدهد تا به دوستان خود میرسد. دوستانش که به مانند او مراحل قبلی را طی کرده اند شروع به دری وری گفتن میکنند. 

همینجور که راه میروند به دو دختر بیست وچهارساله شاید هم بیست وپنج ساله برخورد میکنند. آن دو دختر هیچ کم وکسری از حوریان بهشتی نداشتند و آن پسر در ذهن خود پاداش دو رکعت نماز صبحش را میدید. در توصیف آن دودختر همین بس که اگر لباس و روسری نمیپوشیدند موجه تر میبود

خلاصه با دیدن این دو دختر آب از چک و چول پسرها سرازیر شد. جلوتر که رفتند به پارکی رسیدند بر روی هر نیمکت دو مرغ عشق نشسته و به همدیگر زل زده بودند و پسر داستان ما هم به آنها زل زده بود. 

سرش را چرخاند. در گوشه ای از پارک پسر و دختری را دید که در حال ردوبدل کردن عشق به صورت فیزیکی در ملا عام بودند. همان لحظه بود که در ذهن پسر اندام نپوشیدیه زن همسایه _ چشمان دختر هم محله ای و عشوه های دودختر بیست وچهار ساله گذر میکرد و صحنه موجود در پارک نقطه اوج ماجرا بود... 

حالا من از شما میخوام تو چند جمله آینده پسر ماجرای ما رو حدس بزنید شک نکنید که حتما پیش بینیتون رو تو نظرات میذارم بدون سانسور.

نظرات 3 + ارسال نظر
امید 1389/05/16 ساعت 13:53

چی میگی این که کار تمام پسرای ایرانه فقط به داستان تو مربوط نمیشه اما بسیار جالبه که تعریفش کردی.

آخرشم پسره میره خونه و حموم و ....

هادی 1389/05/18 ساعت 11:49

باسلام
من که فکر کنم میره خونه و روز ازنو و روزی ازنو. همین جریان روز بعد براش تکرار میشه

مجید 1389/05/18 ساعت 19:23

واقعا که راست میگی
تو چنین وضعیتی نباید انتظار از بین بردن فساد در جامعه رو داشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد